حکـم اعــدام بود ...

حکـم اعــدام بود ...

اعدامـی لحظه ای مکث کرد و بـوسه ای بر طنــاب دار زد .. !

دادسـتان گفت :

صبر کنید , آقــای زنـدانـی این چــــه کـــاریست !؟

زنــدانی خـــنده ای کــرد

و گفت : طـــناب نــمیزاره زمـــین بیفتم ،

ولی آدم ها . . . ! بدجـــور زمــینــم زدن !

شیـر و رفقـاش

شیـر و رفقـاش نشسته بودن و مشروب میخوردن و خوش میگذروندن.....

بین صحبت شیره نگاهی به ساعتش میندازه و میگه:

"آُه! اُه! ساعت 11 شده! باید برم! خانم خونه منتظره!"

گاوه پوزخندی میزنه و میگه: "زن ذلیلو نیگا ! ادعاتم میشه سلطان جنگلی!"

شیر لبخند تلخی میزنه و میگه:

"توی خونه یه شیـــر منتظرمه ! نه یـه گاوی مثـل تــو !!!!"

بیمارستان روانی

به هنگام بازديد از يک بيمارستان روانى، از روان‌ پزشک پرسيدم شما چطور مي‌فهميد که يک بيمار روانى به بسترى شدن در بيمارستان نياز دارد يا نه؟
روان‌پزشک گفت: ما وان حمام را پر از آب مي‌کنيم و يک قاشق چايخورى، يک فنجان و يک سطل جلوى بيمار مي‌گذاريم و از او مي‌خواهيم که وان را خالى کند.
من گفتم: آهان! فهميدم.
آدم عادى بايد سطل را بردارد چون بزرگ‌ تر است.
روان‌پزشک گفت: نه! آدم عادى درپوش زير آب وان را بر مي‌دارد...  شما مي‌خواهيد تختتان کنار پنجره باشد؟
 
نتیجه گیری:
 1.راه حل هميشه در گزينه هاي پيشنهادي نيست.
2.در حل مشکل و در هنگام تصميم گيري هدفمان يادمان نرود .
در حکايت فوق هدف خالي کردن آب وان است نه استفاده از ابزار پيشنهادي.
3.همه  راه حل ها هميشه در تير رس نگاه نيست