گفتگو با خدا

گفتم:
خسته ام. گفتی: لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ - از رحمت خدا نا امید نشو( زمر/ 153)
گفتم: غیر از تو کسی رو ندارم. گفتی: َنَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِيدِ – ما از رگ گردن به انسان نزدیک تریم ( ق / 16)
گفتم: ولی
انگار اصلا منو فراموش کردی! گفتی: فَاذْكُرُونِي أَذْكُرْكُمْ - منو یاد کنید تا یاد شما باشم ( بقره / 152)
گفتم: تو
بزرگی و نزدیکت برای منه کوچک خیلی دوره! تا اون موقع چیکار کنم؟ گفتی: وَاتَّبِعْ
مَا يُوحَى إِلَيْكَ وَاصْبِرْ حَتَّى يَحْكُمَ اللَّهُ – کارایی که بهت گفتم
انجام بده و صبر کن تا خدا خودش حکم کنه ( یونس / 109)
گفتم: دلم
گرفته. گفتی: بِفَضلِ الله و بِرَحمَته فَبِذلِکَ فَلیَفرَحوا – ( مردم به چی دل
خوش کردن؟!) باید به فضل و رحمت خدا شاد بود.
گفتم:
خیلی چاکرخاتیم! ولی اینبار، انگار گفتی: حواست رو خوب جمع کن! یادت باشه که: وَ
مِن الناسِ مَن یَعبُدُ الله عَلی حَرفِ فَان اَصابهُ اِطمَآنَ بِه وَ اِن
اَصابَته فِتنه اِنقَلِتَ عَلی وَجهه خَسِرَ الدُنیا وَ الاخِرةَ – بعضی از مردم
خدا رو فقط به زبون عبادت می کنن. اگه خیری بهشون برسه، امن و آرامش پیدا می کنن و
اگه بلایی سرشون بیاد تا امتحان شن، روی گردون میشن.